تو فاتحی !
دستان تو
سرگرم ساختن سنگر ،
مشغول کاشتن بذر دوستی است ...
*
تو فاتحی !
تو فاتحانه فردای سرخ و زرد
اعلام می کنی آغاز تولد خود را
با هزار آفتاب
در چین چهره ی اسارت شرق ...
*
ما
شکوفه ی دستان بی زوال تو را
آب می دهیم ...